باغی ساخته ام از لبخند هایت
لبت که می خندد گلی تازه میروید
ومن تیمارگر گلهای زیبای لبت هستم
من همان باغبانی هستم که با هر قطره اشکش
جوانه ای تازه می زنند گلهای باغ
وقت چیدن گلها که فرامیرسد آنها را به گلخانه قلبم میرسانم
وباز میگردم دوباره حرس میکنم این باغ زیبای عاشقانه را
وپاک میکنم از علف های هرز،از ناامیدی،از غم
بدون غم این باغ عطر وبوی خاصی دارد
گذر زمان را باتو احساس نمیکنم
وچقدر احساس نشاط می کنم از این باغبانی ام ،
نازنینم!
روح من به گلهای لبخند تو محتاج است
پس ، لبخند بزن!
لبخند بزن!


برچسب‌ها:

تاريخ : یک شنبه 29 فروردين 1395برچسب:لبخند بزن!شهرام مهدیزاده, | 22:15 | نویسنده : شهرام مهدیزاده |

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 106 صفحه بعد

.: Weblog Themes By SlideTheme :.


  • پاتوق مقالات شما